loading...
آغـــــــــــاز
علی مسعود هزارجریبی بازدید : 125 شنبه 03 اسفند 1392 نظرات (3)

 

 

 

** گشتی در رقص واژه ها**

از:   علی مسعود هزار جریبی

۞* هستی گرفتن در نگاهی متفاوت  *۞

 

رقس واژه ها

در طول تاریخ سرایش شعر کلاسیک پارسی اساسن رباعی از چه مضمون و جوهره یی برخوردار  بوده و عادات ذهنی مخاطبی که این نوع شعر را تعقیب میکند به چه ملاک ها و نشانه هایی وابسته است     و در    روند این ارزیابی و تحلیل جایگاه و موقعیتی که برای شعر در قالب رباعی می توان قائل شد چیست و کجاست.

آنچه روشن است رایج ترین نوع شعر پارسی ترجیحن رباعی نیست چرا که قالب غزل و قصیده و مثنوی .......در تقّدم اند و رباعی محدود ترین میدان را بلحاظ تعداد ابیات (مانند دو بیتی)داراست که شاعر در جنبه ی جلوه های کلامی  و تصویری در محدوده ی معّین مانور می دهد     یعنی در همین چهار مصرع از پیش تعیین شده که بخشی از آن قافیه و احتمالن ردیف است و لزومن برخی از وجوه و ظرفیت احساس و اندیشه و یا رخ نمون کردن تکنیک های شعری با ابیات محدود رباعی هم خوان نیست.

 

 با این پیش درآمد        پیشینه رباعی در ادوار گذشته غالبن از جنبه های سوز دل و فراق زدگی و حِسّ های شخصی و عاطفی تا مدح و نعت و یا هزل و هجو و یا جنبه های تعلیمی و پند آمیزی و مضمون های تکراری و احیانن شعارزدگی مملو بوده و حتّا در رباعیاتی که وجه فلسفی هم داشته اند و رویکردشان به سمت چرایی و چیستی در آفرینش و هستی و مناسبات جهان بوده نیز به رغم قدرت شاعر در سرایش    گاهی یک نواختی دیدمان در مفهوم و مضمون حاکم بوده است که بطور موردی بی تلاطمی کلامی و تکنیکی و کم رنگ بودن تنوع پذیری در فراز و فرود های فکری و محتوایی اشعار را نیز نادیده نمی توان پنداشت.

امّا در مقطع شعر امروز         همراه با تحولاّت دیگر قالب های کلاسیک مانند غزل و مثنوی و .........رباعی نیز از فضای متحّول برخوردار شده   که در برخی موارد می توان اذعان داشت  که تحول در رباعی امروز جلوه ی بسیاری هم داشته چه بلحاظ مفهومی و تکنیکی و چه در جنبه ی جهت گیری های شاعر در مضمون و محتوا و گسترش حوزه زبانی و ایجاد تنّوع و تازگی در ورود واژگانی که درزندگی ذهنی و عینی شاعر و مخاطب محسوس و ملموس اند و ورود عنصر طنز در جهات گوناگون ( دور از هزل و هجو)  و حضور بخشیدن مکانیسم غافلگیر کننده و شگفت آور معنایی و تاکتیکی درمتن بجای استنتاج قطعی و ایجاد فضای باز برای خواننده که به متن میتواند نزدیک تر شود و دوری از رفتاری تحکّمی .

حال  با   مجمـــوعه  (( رقــص واژه ها ))  مواجــه هسـتیم    نــود و نه رباعــی از حســن نیکــوفـریدبا طـرح روی جلــدی بـر زمینــه ی ســیاه که با اندام هائی روشن و سرهای منّور در سماع اند   و این جاست رنگ سیاه زمینه هم    نمود نورانی می یابد که به تعبیر یکی از عرفا       سیاه درخشان. طرح روی جلد فضای شرقی –عرفانی را به یادمان می آورد     و در شعر مفهوم مرتبط تری می یابد عنوان   (( رقص واژه ها))  

با آنکه تمام رباعیّات از اوزان عروضی متداول و پذیرفته شده تابعیت می کند اما شاعر در کتابت اصل تابعیت را متابعت نکرده و بلحاظ مفهومی و یا ضربآهنگ ها برابر لزومی که خود احساس می کرد هر مصرع را شکسته نمایش می دهد تا ارتباط مناسب تر و بهتری از نظر حسی و ذهنی و شکل درونی متن با خواننده ایجاد نماید.

حسن نیکوفرید

حسن نیکو فرید        وجه دیگری را از رباعی بلحاظ جوهری وماهیّتی اعلام وجود و حضور می بخشد که از جنبه های متعدد دارای ویژگی های منحصر به سروده های خویش است .

امپرسیون های گوناگون در متن شعرها     حاکی از آنستکه شاعر جهان گسترده ذهنی و حسی اش که در حالت های مختلفی بروز یافته اند را در متن به خواننده تعارف می کند و حتا در پاره هایی خواننده با خوانش متن و درونی شدن با آن هم خـــود و هم متن را تولد می بخشد البته خلق این جهان گسترده نشان دهنده جهان نگری گسترش یافته شاعر است     ببینید :

► لغزید/ زلال چشمه از/زیره ی سنگ

     دزدید/تن از سیاهی و / دخمه ی تنگ

     رؤیای عروج/آبی ی دریاها/

     تعبیر همان خواب خوش/ رنگارنگ   ( شعر19)

► این حنجره در طلسم و / خواب فریاد

     آن خامه / ملون شده با شارح داد

     غوغای پریشان زده شهر شلوغ

     شأن بشری/سپرده بر خواهش باد  ( شعر31)

►   بر روی سکوت سایه ها/خوابیدی

      در خلوت اش آهنگ زدی/ رقصیدی

      پیمان / چمدانبست میان من و تو

      من پر شدم از درد /  تو غم خندیدی    (شعر33)

►  از پوست خیس خویش / دریا / در شد

       رقصید و هوا رفت و لباس اش / تر شد

       یک بوسه به خورشید فقط داد / ولی

       آبستن صد ابر پر از / گوهر شد   ( شعر35)

► یادت که گذشت / در ضمیرم آرام

      شب بود درون مِه  / کنارم همگام

      تا باکره ی سحر  / کنارم بودی

      در کام سپیده گم شدی / من ناکام   ( شعر 68)

 

بیان دلشوره ها و دلواپسی ها و اضطراب ها و هم آرایی و هم صدایی ها   که  عمدتن  برخاسته از زمینه های انسانی و اجتماعی و خاستگاه فکری است و زمینه فردی در آن بسیار نادر می باشد       ببینید :

►  چون سیب حرام خورده است این آدم

      حتی سر تاراج جهان هم / دعواست    ( شعر 2)

►  این قصه هزار ساله شد /شب می گفت

      من فکر مرامنامه ی / انسانم              (شعر 17)

►  سرگیجه گرفته خاک از این / تبعیدی

      این بذر حرام آدم از / کشته ی کیست؟    (شعر 99)

گرایش محسوس زبان و بیان شاعر در خلق تصاویر بااستفاده از استعاره ها و نمادها به سمت مناسبات و ارتباطات کلامی و فضا سازی ویژه و وضعیت « سوررئالیته » ی محسوسی که در جهان ذهن مخاطب به ملموسیت نیز می رسد واتفاقن مورد اشاره و تأکید شاعر بزرگ از نسل شاعران شعر دیگر دهه 40  هوشنگ چالنگی در این شعرها بوده که در مقدمه همین مجموعه آورده است      یکی جنبه ی  سوررئالیته  ودیگری طبیعت نگری که به نظر من در هر دو آیتم شاعر ویژگی ها و نگاه اش را برجسته کرده است      ببینید :

◙     نمونه هایی از آیتم اول  ( فضای سوررئالیته )

►  از پنجره ام / سایه ی/ رویاها را

        دیدم که گذشت از خیابان به شتاب   (شعر 7)

►    هر پیرهنی پُر از خروش خیس است  ( شعر 37)

►   خورشید صدای خش خش ِ/ زایش گل

        مهتاب / حریم خواب عطر سنبل

        یک رشته تنیده / این دو اضداد بهم

        آن/ عطسه ی صبح / از دهان بلبل  ( شعر 48)

►  در ماه بدنبال رخ ات / تابیدم      (شعر 51)

►  هستی و مَجاز / خانه ات آینه ها

        پیدایی و گم / گم شده /در پیدایی  ( شعر 93)

◙     نمونه هایی از آیتم دوّم ( نگاه به عناصر طبیعت)

►  بر پشت کفل / رمه به خون ترسیده

       چوپان به دو پلک / خواب را بوسیده

       چون زوزه ی گرگ و باد / پیمان بستند

        مِه / گِرد رَمه / حریر خود پوشیده  (شعر 13)

►  یک سکسکه ی زنجره در /تاریکی  ( شعر 58)

►  یک گله ی گرگ است و / رمه آسوده

       چوپان نگران / به تجربه / ترسیده

       یک دشت پر از لاله /سحرگاه / سکوت

       چوپان و سگ و رمه/در آن خوابیده   ( شعر 61)

◙   ویژگی های تصویری:

►   خورشید به در نشسته / من درچاهی   (شعر 1)

►   تمامی شعر 5 به عنوان قاب تصویری کامل

►   چوپان به دو پلک / خواب را بوسیده  ( شعر 13)

►  یک لحظه نگاه باد/بر آب نشست  ( شعر 28)

►  بر روی سکوت سایه ها / خوابیدی   ( شعر 35)

►   تمامی شعر 42 با کادر تصویری قوی

►  یک حنجره فریاد / طلبکار سکوت  ( شعر 56)

►   یک قاب بدون عکس / در گوشه ی رف  ( شعر 91)

◙    ویژگی ترکیبات:   

خواب فریاد(شعر 31)       خواهش باد (شعر31)      سکوت سایه ها ( شعر 33)        عطسه ی صبح ( شعر 48)   طعم سقوط(شعر 62)

 

نور معّما (شعر 82)       حتا در این ترکیبات تمایلات شاعر به خلق نسبی فضای مدرنیسم است

ویژگی های فکری و فلسفی و عرفانی نیز در این مجموعه  به وفور یافت می شود      مثلن :

►   ای سهم من از / موهبت انسانی

       ای نیمه ی موجود / ولی پنهانی

       بیدارم و خواب / در پی کشف توام

       ای رقص کمال / شادی پایانی    ( شعر 3)

و یا در رباعی شماره 6 که با این بیت آغاز می شود      گر شاه تویی/ به غم بگو دورشود       ما زنده بمانیم و / اجل گور شود    و یا در شعر  10         با مصرع پایانی     بیداری شرق دل/منوط است / منوط        و شعر 11 با همه ژرف ساخت معنایی  و شعر 23      و همچنین شعر 24    که از لحاظ تفکر هستی شناسانه در همین چارچوب به لایه های زیرین بیان شاعرانه و معناگرایانه دست یابیده است و دیگر نمونه اشعار 27 و 41 و 45 و 82 و 93 و بارزترین جنبه ی فضای شعری شاعر همین اشعار است گاه برخون عین القضات و گاه به غروب حلاج کُشان اشاره دارد و گاه پرسش هایی چون         بُعد جدید     رجعت    می اندیشد      و گاه تا نقطه صفر تن می کشد و از کایناتی می گوید که خود را بلعیده و سرانجام پی اصل خویش می گردد. گویا تلاش پدیدار شناسانه یی برای سویه های هستی شناسی خود داردو بر سر امکان و محال درگیر جدل می گردد و وحدت اضداد او را فرا می گیرد و حاصل این چرخش ها و گشت و گشتن ها گم شدن در پیرهن شیدایی است       و شیدایی چیست؟

بهره مندی از اندیشه بارزترین عنصر تکوینی شعرهای این مجموعه می باشد که در غالب قطعات عناصر و تکنیک های شعری که جزء ویژگی و سبک شاعر محسوب شده اند بخوبی مشهود است.

◙   در وجه ابهام :

►   شعر 6  در مصرع پایانی  « ارزانی پروانه و زنبور شود»

►   شعر 29   ابهامی هستی شناسانه بر تمامی ابیات متمّوج است

►   شعر 54 ابهامی زیر پوستی و ظریف در آن مستتر می باشد بویژه در مصرع پایانی    تعبیر شد و چکید/هم رنگ عقیق

◙  در وجه پارادوکس:

►  در شعر 3      ای نیمه ی موجود/ولی پنهانی

►  در شعر  22  فریاد سکوت

►  در شعر 23   حجمم شده خالی /پُرم از دوری او

►   در شعر 55   در عمقِ نگاه است /عیانی پنهان

►در شعر 67   پنهانی و باز/همچنان دردیدی

◙   در وجه تعلیق :

►  در شعر 45       یک کوه گناه /تکیه بر نقطه ی نور       

                            صد منظره رؤیاست /ولی روزنه   کور

                            با عینک نقره ای /بدون شیشه

                           یک وحدت اضدادی/در مرگ/سرور

►  در شعر 69   در بیت پایانی       یک عمر /محاط ِ   چکه ای رو به سقوط

                                                 تعلیق ؟ / نخواه !/ چکه ات جاری شد..

مضافن به اینکه زیر ساخت ها و ژرف ساخت ها و چند لایه  بودن متن و سنگینی مشهود محتوا بر متن موجب می گردد که در نسبتی مضایق این نوع قالب کمتر به چشم آید و در واقع گسترده تر کردن و متنوع تر نمودن افق و ساحت رباعی با این اسباب و ادوات و عناصر صورت امکان پذیرفته است .

شاعر در این مجموعه تلاش وافر داشته که اگر چندان در وجوه مختلف شعری هنجارگریزی نمی کند امّا از قاعده افزایی غافل نمانده است و در زمینه واژگانی     واژه هایی چون  : غازک    سوتک    مرامنامه     شُر شُر    شَرَق شَرَق    چمدان   عطسه   سکسکه ی زنجره       سوت قطار  را به حوزه زبانی شعرش ورود دهد

و در شعر 15 نیز از تکرار ملیح  کلمه استفاده نمود

►   صحرا/تَف ِ خورشید   همه / تب تب تب

        مهتاب دریده پیرهن / شب شب شب

        یک سینه ی پر عطش / به یک چکه ی ماه

        پر کرد پیاله اش / لبالب لب لب

وجه دیگری که شاعر به مدد ذهنیت و قریحه و درونیاتش به آن اهتمام ورزید    اعتناء به کادر بندی ذهنی    که در هر متن به عینیت و تحقق رسیده و این دال برآنستکه فرم درونی و شکل ذهنی در هر رباعی به سیکل و دایره و بافت مطلوبی می رسد بنحوی که هر قطعه به مثابه یک قاب   با لحاظ  کردن نشانه های تصویری و زیبایی شناسی چشم نوازی اش را نما میدهد و این توان شاعر را در تلفیق و موازنه ذهنیات خویشتن خویش با عینیت پدیده ها و مفاهیم بیرونی و سطرها       حتا سطرهای سپید نشانگر است که این سپید خوانی سهم ذهنی مخاطب حرفه ای می باشد.

در نهایت در شعر امروز       این مجموعه ی رباعی    بنحو متفاوتی و از نوع دیگر جهان را نگریسته و عنصر نگاه را در کلام و تصویر و حسّ و اندیشه گردش داده است.

البتّه پیش نهاد میشود که شاعر در حوزه هنجار گریزی ها و در برخی موارد عادت زدایی و آشنا زدایی ها ورود بیشتر یابد و همچنین پرهیز از مفاهیم خطی و بهره وری بیشتر از همه ظرفیت ها و انرژی ها و تجربیّات و تأملات بالقوه ی     شاعرانگی و تفکّر خویش     در باب  به فعلیّت درآوردن  افزون تر خلق         خلق ناب.

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط سید علیرضا رئیسی در تاریخ 1392/12/12 و 8:50 دقیقه ارسال شده است

درود به جناب استاد هزارجریبی عزیز
به حمد الله وبلاگی در خور ادبیات غنی فارسی افتتاح کردید تا مشتاقات از اندیشه های ناب و تجارب ارزنده شما بیشتر و بلکه بهتر در این فضای مجازی بهره برده و به فیض برسند. این افتخاری میباشد برای این خطه
بسیار وبلاگ پر محتوی و قابل تاملی میباشد خصوصا نقدهای ارزنده حضرتعالی
ارادتمند رئیسی گرگانی

این نظر توسط منصور خورشیدی در تاریخ 1392/12/11 و 1:11 دقیقه ارسال شده است

تشکر از شما
با همان نگاه و درایت آگاهانه به هستی شعر
و شعر هستی
سلام به دوست

این نظر توسط نگین در تاریخ 1392/12/04 و 13:51 دقیقه ارسال شده است

با سلام ...

وبلاگ بسیار زیبایی دارید و مهم تر از اون از اشعارتون هم بسیار بسیار خوشم اومد .

خوش حال میشم به وبسایت منم سر بزنین و راجع به نوشته هام نظر بدین .

ممنتظر حظورتون هستم .

لینکتون کردم .


کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
اگر/ هم نفس آفتاب بودی / سایه ها / یتیم نمی شدند. ******************************** شب سرخ / پهلو میزند ب بوته های تمشک/ نوزاد وحشی / پناه میگیرد/ در درنگ نسیم/ و تولد شاعر/ آغاز میشود . . .
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 6
  • کل نظرات : 24
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 9
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 15
  • بازدید ماه : 13
  • بازدید سال : 376
  • بازدید کلی : 2,563